امروزه برای طراحان محصول، تنها تخصص داشتن در زمینهی طراحی تعاملی (Interaction Design) کافی نیست.
طراحی تعاملی، دیزاین کردن تعامل انسان با محصولات، سیستمها و سرویسهای دیجیتالی است و شامل نمودار جریان کاربر (User Flow)، وایرفرمها (Wireframe) و طراحی بصری است که گاهی اوقات مجموعهی اینها را به عنوان طراحی رابط کاربری میشناسیم. برای ایجاد تعامل بهتر، یک طراح باید فاکتورهای زیادی از جمله کسبوکار مورد نظر، همدردی با کاربران آن، پرسونا، محیط، تکنولوژی، قابلیت استفاده و دسترسپذیری را در نظر بگیرد. طراحان معتقدند که دستیابی به این عوامل به رشد اقتصادی کمک میکند. اما، کار طراحان به همین جا ختم نمیشود.
چرا طراحی تعاملی؟
بگذارید با یک داستان شروع کنم. برای من فرصتی پیش آمد که بر روی یک پروژه که مبتنی بر سرمایهگذاری جمعی (جمع آوری سرمایه یک پروژه توسط حامیان) بود، کارکنم. سرمایهگذاری جمعی (Crowd Investing) چیزی شبیه به پلتفرمهایی مانند Kickstarter و ۲nate است.
انجام طراحی تعاملیِ پلتفرمهای سرمایهگذاری جمعی، برای یک طراح نسبتا ماهر، آسان است. اینگونه پلتفرمها میتواند شامل یک صفحه از لیست پروژهها با امکاناتی مانند جستجو، مرتبسازی و فیلترکردن، صفحه جزئیات پروژه با حداکثر اطلاعات موجود از آن پروژه و دکمه به اصطلاحCall to Action (CTA) با عنوان «همین الان سرمایه گذاریکن» باشد.


آیا همهی اینها برای پروژه سرمایهگذاری جمعی کافی هستند؟
از دیدگاه یک طراح تعاملی جواب بله خواهد بود.
ولی آیا کسی تا به حال این سایت را دیده و در آن سرمایهگذاری کرده است؟
مسلما نه، اینکه از کسی بخواهید در سایت شما سرمایهگذاری کند کار پیچیده و سختی بهنظر میرسد چون افراد کمی یا تقریبا هیچکس به آسانی به شما پول نمیدهد حتی با وجود چشماندازی از بازگشت سرمایه.
از طرفی سرمایهگذاری به تنهایی ریسکها و خطرهای زیادی با خود دارد و همچنین یک پلتفرم تازه و شناخته نشده راه سختی را در پیش دارد.
بنابراین، موارد بیشتری وجود دارند که باید رعایت شوند و اینها فراتر از طراحی تعاملی هستند که باعث ایجاد اعتماد، اعتبار و توسعه برند میشوند.


مدل ذهنی (Mental Model) و چگونگی ایجاد انگیزه در کاربر بخشهایی از دیزاین هستند که هر طراحی باید آنها را بداند.
۷ اصل روانشناسی طراحی
۱- مقبولیت اجتماعی در طراحی
مردم آنچه را که اکثریت میپسندند، دوست دارند. Social Proof مقبولیت اجتماعی موضوعی است که جدیدا بسیار رایج شده است.
بطور مثال وقتی به کاربر نشان دهیم که مردم فلان محصولی را دوست دارند و احتمالا تو هم آن را دوست داری، همان مقبولیت اجتماعی یا Social Proof است. رتبهبندیها، بازدیدها و میزان رضایتمندی، مثالهایی از مقبولیت اجتماعی هستند.
کاربران محصولی را میخرند که رتبه و بازدید خوبی میان مردم داشتهباشد و این باعث میشود که اعتماد بیشتری به محصول بکنند و اعتبار بالاتری به آن ببخشند.


از آنجا که امروزه رتبهبندیها، بازدیدها و میزان رضایتمندی در همه جا وجود دارد، صرفاً استفاده از این روش کافی نخواهد بود.
اگر تعداد رتبهها/نظرات کم باشد، ممکن است برای کاربران غیر قابل باور به نظر برسد. برای داشتن نتیجه مؤثر، با ایجاد انگیزه در کاربران از آنها بخواهید به محصول شما نظر و رتبه بدهند.
۲- اعتبار
مردم همیشه تحت تاثیر افراد مشهور قرار میگیرند. اگر آنها ببینند شخص مشهوری از رسانه یا محصولی دیدن کرده و بازخورد داده است، به آن محصول و رسانه اعتماد بیشتری میکنند. نظر متخصصان، نقد و بررسی افراد مشهور و مقالات منتشرشده در مطبوعات نمونههایی از ایجاد اعتبار هستند.


این نوع بررسیها نباید به چشم کاربران مانند تبلیغات پولی باشند در عوض هرچه طبیعیتر باشد، اعتماد بیشتری ایجاد میکند.
۳- ترس از دست دادن
مردم میترسند آنچه را که دوست دارند از دست بدهند. این موضوع در همهی افراد وجود دارد. مردم همیشه میترسند فرصت به اشتراک گذاشتن لحظات خود را به دیگران از دستبدهند. و به همین دلیل است که بطور مرتب وضعیت خود را در شبکههای اجتماعی بروزرسانی میکنند.
همچنین مردم میترسند فرصت دیدن وضعیت (Status) دیگران را از دست بدهند، بنابراین بطور مرتب شبکههای اجتماعی خود را چک میکنند.
ترس از دستدادن، مردم را ترغیب به اقدام میکند. این کار به افراد انگیزه میدهد تا قبل از اینکه محصول کاملا فروخته شود، آن را خریداری کنند.


۴- ایجاد انگیزه با عمل متقابل
مردم در ازای دریافت خدمات رایگان به شما اعتماد میکنند و اطلاعات خود را در اختیار شما قرار میدهند. این روزها مردم از به اشتراک گذاشتن اطلاعات شخصی خود میترسند.
اگر به ما اعتماد نکنند، تبدیل بازدیدکننده به کسی که برای ثبتنام در وبسایت شما درخواست میدهد بسیار مشکل میشود. قبل از اینکه از کاربرانتان چیزی بخواهید، خدمتی را به آنها ارائه دهید.
ارائه کتاب، گزارش و پاداش رایگان نمونههایی از ایجاد انگیزه در کاربران است.


۵- معقول جلوه دادن در طراحی
مردم بر اساس درک و احساسشان انتخاب میکنند.


مثال: توجه داشته باشید که مشتریان تمایل دارند گزینه SMALL را انتخاب کنند (به دلیل اینکه ارزان تر است) و شما دوست دارید محصول LARGE را تبلیغ کنید تا فروش بیشتری داشته باشد. به همین دلیل باید گزینهی دیگری را اضافه کنید که کمی کمتر از LARGE است.


اکنون مشتریان تمایل دارند گزینه MEDIUM را انتخاب کنند (چون این انتخاب برای آنها مطمئنتر است). اما آنها متوجه شدهاند که گزینه LARGE فقط چند دلار بیشتر از MEDIUM است. بنابراین، آنها تصمیم میگیرند گزینه LARGE را انتخاب کنند.
۶- عدم توانایی در تصمیمگیری
اگر گزینههای زیادی وجود داشته باشد، مردم در تصمیمگیری دچار سردرگمی میشوند. اگر کاربران با حجم زیادی از انتخابها روبهرو شوند، دچار نوعی پارادوکس میشوند و این باعث ایجاد گیجی و سردرگمی در آنها شده، در نتیجه محل را ترک میکنند. بنابراین کم شدن تعداد انتخابها به کاربران کمک میکند انتخاب سریعتری داشته باشند و مکان را ترک نکنند.


۷- پاداشهای متناوب
مردم پاداشهای مختلف و متنوع را دوست دارند. پاداش دادن به کاربران بصورت ثابت و متغیر، به کاربر انگیزه میدهد که به تعامل با کسبوکار شما ادامه داده و خرید بیشتری انجام دهد. همچنین درگیرکردن کاربر با روش های سرگرمکننده مانند گیمیفیکیشن تاثیرگذارتر است.


نتیجهگیری:
همه این نکات روانشناسی در هر پروژهای که روی آن کار میکنید قابل استفاده نیست. این موارد باید بر اساس متن، کاربران هدف و ماهیت محصول به شکلی خردمندانه استفاده شوند. گاهی اوقات استفاده بیش از حد از این روشها باعث القای احساس فریبخوردگی در کاربر میشود و محصول را به سمت خرابی میکشاند. وقتی شما در حین طراحی محصول، مدلهای ذهنی را در نظر میگیرید، میتوانید با موفقیت کاری کنید که کاربرانتان وادار به استفاده از محصول شما شوند.
منبع: uxdesign
1 دیدگاه روشن ۷ حقه روانشناسی که طراحان باید بدانند
پست مفید و جالبی بود.
ممنون
رابط کاربری و طراحی سایتتون عالی هست. ترغیب شدم قسمت های مختلف را نگاه بندازم.
به تیمتون تبریک میگم دمتون گرم
موفق باشید